سلام و متولد شدم در این دنیا
امروز این وبلاگ نخستین قدم خود را برمی دارد تا مرحمی باشد شاید و شاید پیدا شوم.
دوست بود یا دشمن؟!!!
هر که بود بانی شد برای درد دل گفتن به دنبال گوشی باشم و هوشی.
آغاز از کجاست؟... آغاز؟؟؟
خواهم آمد و مهم هم نیست که خیلی پر رنگ باشد اینجا وقتی تنها و تنها خودم می فهمم گفته ام را.
فقط همین:
همیشه افسرده نیستم. امروز کسی دلم را شکاند.
هر وقت می بینم کسی خدا را با این همه بزرگی انکار می کند دلم می گیرد و نمی توانم هم نبینم.
این جا هیچ چیز خصوصی نیست.
خدا را شکر
راستی اگر آمدی و خواندی این روزها دعا یادت نرود...
اگر یادتان بود و باران گرفت
دعایی به حال بیابان کنید
یا حق